سلام همسایه

ساخت وبلاگ

 

آن‌که نشسته است در ساعت بزرگ با من شوخی‌اش گرفته!

سوزن دست گرفته و دارد تکه پارچه‌ روزها را به‌هم می‌دوزد!

قشنگ شده، اما هنوز کارهای بسیاریم هست که بیرون از لحاف باقی‌مانده.

دارد برای یادآوری فصل‌ها گیجم می‌کند!

هنوز انارهای پاییز روی میزم جاگیر نشده، که دستکش‌هایم را برای رهایی از سوز زمستان توی کیفم می‌گذارد. و من هنوز دارم به سفر تابستانی که گذشت فکر می‌کنم که پیامک‌های تورهای نوروزی روی گوشی‌ام بیبببب می‌کند.

باید یک براونی شکلاتی بپزم، در فلاسکی که معصوم برایم آورده شیرکاکائو گرم بریزم، یک هدیه هم دستم بگیرم و بروم در ساعت بزرگ ببینمش و بپرسم چه می‌کنی با ما همسایه؟!

بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 12:10