امروز سوم بهمن است.
صبح باید دوتایی صبحانه میخوردیم و باید در نبود همسر، حسابی قصهپردازی میکردم تا صبحانهاش را تمام کند و برود پی بازی.
وقتی روکش آلومینیومی پنیر خامهای کاله را باز میکردم به شرکت در قرعهکشی فکر کردم.
فکرش را بکن که ما برنده پژو ۲۰۷ باشیم! با آن چه کار میکردیم؟
نگهش میداشتیم و ماشین خودمان را میفروختیم و برای سفرهای تازه برنامه ریزی میکردیم؟
میفروختیمش و مقداری از آن را یک راست به چند حساب که بانی کار خیر بودند میریختیم و بقیهاش را میگذاشتیم بانک برای روز مبادا و شهریه مدرسه و ...؟
با پولش حداقل دو کشوری که دوست داشتیم ببینیم میرفتیم؟
برای سفر حج واجب ثبتنام میکردیم؟
نگه میداشتیم تا صاحبخانه دیر یا زود تماس بگیرد؟
صبحانه تمام شده بود. یک روز تازه شروع شده بود و باید گزارشم را بالاخره تمام میکردم.
بلاگ مستطاب زندگی...برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 78