یک آخر هفته شلوغ شلوغ شلوغ شلوغ (برای از سهشنبه تا جمعه) و خیلی هم شاد و پر از انرژی البته!
اما امشب که آخرین ایمیل گزارشم را هم ارسال کردم دیگر نمیتوانم بیشتر از چند واژه تایپ کنم.
فقط حوالی دوازده پشت چراغ قرمز فخرآباد وقتی به خانه بر میگشتیم به این فکر کردم که دلم میخواست تولدم دورتر بود. نه سه روز دیگر.
شاید دلم برای همین آخر شبهای خسته که خودم را پشت لبتاب سفیدم میرسانم و سعی میکنم بنویسم تنگ میشود.
تمام کنم این متن را که خورشید پشت پنجره منتظر است تا پلکهایم را ببندم!
بلاگ مستطاب زندگی...برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 73