نشسته اند، نشسته ایم، خواهند نشست

ساخت وبلاگ

 

 

چهارشنبه را عمو کاظم نشسته اند؛ پنج شنبه دایی حسین. جمعه هم عمو امیر نشستند و هم عمه مهین. خانمجون امسال هم خانه خاله اعظم است و سه روز اول عید را نشسته اند. بعد می روند بازدیدها را پس بدهند.

هما خانم امسال نمی نشینند. می روند سفر.

 دایی مسعود کی نشسته؟ آنها هم سفر هستند. برگشتند هماهنگ می کنیم و می رویم دیدنشان.

«نشستن» از آن اصطلاح هایی است که فامیل ما در ایام عید زیاد می شنویم. و به این معنا است که یکی از اعضای فامیل روزی را اعلام می کند و آن روز در خانه می ماند و همراه اعضای خانواده اش از مهمان هایی که برای دید و بازدید عید می آیند پذیرایی می کنند.

این اعلام هم از دومین روز مهمانی مامانجون که بزرگترین عضو خانواده هستند و حالا دیگر به خاطر زیاد شدن نتیجه ها و داماد و عروس دار شدن نوه ها در خانه شان جا نمی شویم در سالن گرفته می شود.

اولش اینطوری است که خانم ها و آقایان در دو بخش جداگانه سالن همدیگر را می بینند و پذیرایی می شوند. بعد ناهار و چای همه حجاب می کنند و پارتیشن ها را بر می دارند و مامانجون به همه عیدی می دهند و دعای خیر می کنند و عکس یادگاری می گیریم و خداحافظی می کنیم تا از فردا دوباره همدیگر را در دید و بازدیدها ببینیم.

در همان مهمانی هم اولین نشستن ها اعلام می شود و بعد در اولین نشستن ها، نشستن های بعدی و ... و این مهمانی بازی ها تا چند روز بعد عید ادامه دارد. که بالاخره هستند عزیزانی که در سفر بوده باشند و حالا بعد سفر نشسته اند.

هرچه می گذرد تعداد اعضای جدید فامیل که خود را مقید به دید و بازدید نمی دانند زیاد می شود. و آخر هر نشستنی وقتی آخرین مهمان ها رفته اند و میزبان دیگر جان جمع کردن میوه و ظرف ها را ندارد نقل همین امسال هم فلانی و فلانی نیامدندها هست. فلانی که امسال ترکیه بود. فلانی هم با خانواده همسرش شمال. فلانی هم که هیچ سالی نمی آید.

اما خب این تعداد تاثیری در روند دید و بازدید ندارند که تعداد عروس و دامادهای تازه هم زیاد شده و مامان ها از قبل همیشه فکر هدیه نوعروس ها را کرده اند. این شمعدان ها را کادو کن برای عروس نوشین، امسال حتما می آید.

این ظرف کریستال را هم برای زینب جان کادو کن.

این را هم گذاشته ام برای علی حسین آقا، احتمالش کم است که بیایند. اما اگر آمدند هدیه شان آماده باشد.

این کفش ها را گرفته ام برای نوه نازی. با آن کادو رنگیه کادو کن. اولین سال است که می آید خانه ما بچه.

خلاصه این دید و بازدیدها هرچقدر برای عروس و دامادهای تازه خسته کننده و تکراری باشد برای ما دلنشین است.

دیدن دوباره و چندباره دختر عمه و پسرعمو، تکرار خاطره های گذشته، رفتن به حیاط دایی، تماشای مجموعه پروانه های شوهرعمه، لباس های رنگ و وارنگ بچه ها ... .

و با اینکه بعد عید هم معمولا ماهی یکبار همدیگر را می بینیم، اما دیدار بزرگ می رود تا کسی عروسی کند، پاگشای عروس، نهم ماه خاله زهره، هشتم ماه خانمجون، شب یلدا، هیات بابا و عمو و دایی. و یا ختم.

انشاالله همیشه به شادی هم را ببینیم.

 

ازدواج که می کنی دیگر هدیه مشترک می گیری. قاب عکس، ظرف، اشیاء تزیینی. بچه ات که به دنیا می آید همان را هم نمی گیری. دم در وقت خداحافظی همراه دعای خیر یک هدیه در کاغذ کادو رنگی منتظر فرزند توست. شاید هم اسکناس نو. اما نه برای تو، برای کودکی که داری لباس تنش می کنی تا سرما نخورد. پاکت عیدی های او هی پرتر می شود و به چند اسکناس تو هیچ اضافه نمی شود.

من اگر مادربزرگ شوم برای همه نوه ها و نتیجه ها و بچه ها و عروس ها و دامادهایم هدیه می خرم. یک چیزی هرچند کوچک که بشود لای کاغذ کادو پیچید. ما آدم ها نباید اینقدر زود بزرگ شویم!

این اسکناس ها هم دیگر هیچ بو ندارند.

 

 

بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 72 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 20:30